English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4315 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
one and nine balls billiard U بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
cribbage billiard U بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
nine ball billiard U بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
poker pocket billiards U بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
strikers U بیلیارد بازی که نوبت اوست
striker U بیلیارد بازی که نوبت اوست
cowboy billiard U بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
intermit U نوبت داشتن نوبت شدن
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
end U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ended U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ends U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
lawn bowling U بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
sequential U داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
activity U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activities U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
cystic U کیسهای
cystiform U کیسهای
follicular U کیسهای
sacciform U کیسهای
encysted U کیسهای
cystoid U کیسهای
pouchy U کیسهای
saccular U کیسهای
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
bagging U پارچه کیسهای
vesiculate U کیسهای مثانهای
vesicular U کیسهای مثانهای
baggiest U کیسهای متورم
baggier U کیسهای متورم
baggy U کیسهای متورم
satchel charge U خرج کیسهای
burlap U پارچه کیسهای
fyke U دام کیسهای
purse seine U دام کیسهای
multisection charge U خرج چند کیسهای
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
trawled U باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawling U باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawl U باتور کیسهای ماهی گرفتن
trawls U باتور کیسهای ماهی گرفتن
purse net U دام کیسهای برای خرگوش گیری
purse seine U تور کیسهای برای ماهی گیری
trawling U کیسهای که درته دریاکشیده میشود بند
trawl U کیسهای که درته دریاکشیده میشود بند
trawled U کیسهای که درته دریاکشیده میشود بند
trawls U کیسهای که درته دریاکشیده میشود بند
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
gastrea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
gastraea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
codpieces U روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpiece U روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
billiards U بیلیارد
english billiards U بیلیارد انگلیسی
billiard table U میز بیلیارد
cueball U گوی بیلیارد
billiard U بازی بیلیارد
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
alternation U نوبت
tricking U نوبت
out of turn U بی نوبت
tricked U نوبت
turns U نوبت
periodicity U نوبت
reprise U نوبت
intermittence U نوبت
turn U نوبت
serves U نوبت
serve U نوبت
heats U نوبت
served U نوبت
toured U نوبت
tours U نوبت
tour U نوبت
touring U نوبت
tertian fever U نوبت غب
tertian fever U نوبت سه به یک
inning U نوبت
heat U نوبت
trick U نوبت
cues U باچوب بیلیارد زدن
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
cue U باچوب بیلیارد زدن
head U انتهای میز بیلیارد
snooker U بازی شبیه بیلیارد
rowed U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
row U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rows U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
shifts U نوبت کار
shifts U نوبت کاری
shifted U نوبت تعویض
shift U نوبت تعویض
shift U نوبت کار
shifted U نوبت کاری
movement credit U نوبت حرکت
shifts U نوبت تعویض
shifted U نوبت کار
it is my lead U نوبت من است
penalty U از کف دادن نوبت
every dog has his day <idiom> U آسیاب به نوبت
intermittent U نوبت دار
shift U نوبت کاری
periods U نوبت مرحله
periods U روزگار نوبت
periods U نوبت ایست
period U نوبت مرحله
period U روزگار نوبت
period U نوبت ایست
handout U نوبت بازی
periodic U نوبت دار
roundest U نوبت گردکردن
trick U نوبت نگهبانی
whose turn is it? U نوبت کیست
penalties U از کف دادن نوبت
out of turn U خارج از نوبت
handouts U نوبت بازی
prime shift U نوبت اول
round robin U با گردش نوبت
round robin U نوبت گردشی
round U نوبت گردکردن
tricking U نوبت نگهبانی
tricked U نوبت نگهبانی
balkline U خط عرضی روی میز بیلیارد
carom U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
center spot U نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
bed U سطح هموار کف میز بیلیارد
top U ضربه به بالای توپ بیلیارد
cannon U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
beds U سطح هموار کف میز بیلیارد
English U گردش فرفرهای گوی بیلیارد
rotation billiard U بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
cannons U ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
air register U تنظیم نوبت پرواز
first dogwatch U نوبت نگهبانی عصر
it is your move U نوبت شما است
rotas U جدول نوبت خدمت
roundest U نوبت گرد کردن
says U نوبت حرف زدن
say U نوبت حرف زدن
My turn! U حالا نوبت منه!
to be one's turn [go] U نوبت [کسی] شدن
shift schedule U برنامه نوبت کاری
outed U نوبت سرویس اسکواش
collocation U نظم نوبت وترتیب
every other <idiom> U به نوبت عرض شدن
out U نوبت سرویس اسکواش
out- U نوبت سرویس اسکواش
rota U جدول نوبت خدمت
batters U توپزنی که نوبت اوست
batter U توپزنی که نوبت اوست
on deck U دونده منتظر نوبت
The ball is in your court. <idiom> U حالا نوبت تو است.
round U نوبت گرد کردن
on deck U در انتظار نوبت شنا
fifteen ball billiard U بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
lemon U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
masse U ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
forty one continous billiard U بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
lemons U بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
He jumped the queue. U پرید توی صف ( خارج از نوبت )
strikers U کروکه بازی که نوبت اوست
bat around U توپ زدن به نوبت در یک ردیف
striker U کروکه بازی که نوبت اوست
every dog has his d. U هرکسی چندروزه نوبت اوست
follow shot U ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
balking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
Recent search history Forum search
2New Format
1وقتی انسانها بر اساس دارایی اشان ارزیابی می شوند
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
0چرادر کامپیوترهای قدیمی وقفه ها موجب میشد تاثباتهادرمحلهایی ثابت ذخیره شوند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com